Tuesday Nov 02, 2021
قسمت ۲۶ | از شعر نو تا آموزش ادبیات در مدرسه با سامان جواهریان
سامان جواهریان مهمان این قسمت کتابگرد است. سامان از شعر نو و آموزش ادبیات در مدارس صحبت میکند و اینکه خودش به عنوان یک معلم چطور ادبیات را آموزش میدهد.
حمایت مالی (ریالی و ارزی) از پادکست کتابگرد
اینستاگرام پادکست کتابگرد
لینک کتابهای این قسمت در طاقچه: https://click.adtrace.io/wcw2mux
آدرس نصب صاقچه: https://taaghche.com/download
کد تخفیف ۳۰٪ کتابهای این قسمت در طاقچه: ketab26
آدرس توییتر: https://twitter.com/ketabgardp
آدرس ایمیل: ketabgardpodcast@gmail.com
آدرس اینستاگرام پادکست ریرا: https://www.instagram.com/rirapodcast/
کتابهای محبوب سامان جواهریان
سفر به انتهای شب؛ لویی فردینان سلین
ریشههای رمانتیسم؛ آیزایا برلین
نامهها؛ نیما یوشیج
کتابهایی که برای هدیه پیشنهاد دادم
زمستان ۶۲؛ اسماعیل فصیح
پنج اقلیم حضور؛ داریوش شایگان
شعرهای نیما با صدای شاملو
لیست کتابهایی که در این گفتوگو از آنها حرف زدیم
شاهکارهای ادبی جهان؛ امیر اسماعیل آذر
تصویر دوریان گری؛ اسکار وایلد
قلعه حیوانات؛ جورج اورول
یوزپلنگانی که با من دویدند؛ بیژن نجدی
بهترین داستانهای کوتاه چخوف؛ احمد گلشیری
این هم مثالی دیگر ؛ دیوید فاستر والاس
بینوایان؛ ویکتور هوگو
باباگوریو؛ بالزاک
آبلوموف؛ ایوان گنچارف
تنهایی پرهیاهو؛ بهومیل هرابال
سفر تک نفره؛ رولد دال
آینههای ناگهان؛ قیصر امینپور
مصاحبههای کوتاه با مردم کریه؛ دیوید فاستر والاس
شاعران زمان ما؛ محمد حقوقی
ترجمهٔ ترانهٔ صندلیهای خالی در کنار میزهای خالی
غم و اندوهی دارم که نمیتوانم از آن صحبت کنم.
دردی دارم که همچنان ادامه دارد.
صندلیهای خالی در کنار میزهای خالی.
حالا دوستان من همه رفتهاند.
همینجا بود که از انقلاب حرف میزدیم… همینجا بود که شعلهٔ انقلابشان شعلهور شد…
همینجا بود که در مورد فردا آواز میخواندند.
و فردا هرگز نرسید...
پشت آن میز در آن گوشه میتوانستند تولد دوبارهٔ دنیا را در خیالشان ببینند. و با آواز برخاستند.
و حتی حالا هم میتوانم صدایشان را بشنوم.
دقیقا همان کلماتی را که میخواندند. آخرین دعای دستهجمعیشان شد.
روی این سنگر خالی از سکنه. در سپیدهدم.
آه دوستانم، دوستانم مرا ببخشید.
که من زندهام و شما مردهاید.
غم و اندوهی دارم که نمیتوانم از آن صحبت کنم. دردی دارم که همچنان ادامه دارد…
بازتاب خیالی چهرههایشان را در پنجرهها میبینم.
سایهٔ خیالیشان روی زمین سنگینی میکند.
صندلیهای خالی در کنار میزهای خالی.
در جایی که دوستانم دیگر در آن همدیگر را ملاقات نمیکنند
آه دوستانم دوستانم از من نپرسید که فداکاریتان برای چه بود؟
صندلیهای خالی در کنار میزهای خالی.
در جایی که دوستانم دیگر آواز نخواهند خواند.
Comments (0)
To leave or reply to comments, please download free Podbean or
No Comments
To leave or reply to comments,
please download free Podbean App.